یادداشت های یه بنده خدا

لطفا وقتتان را با خواندن این وبلاگ تلف نکنید!
مشخصات بلاگ

هو الناظر

"چمران می‌گفت که ارزش انسان و شخصیت انسان به ناگفتنی‌هایش است. با تمام این حرف‌ها، گاهی اوقات انسان دوست دارد درد دل کند. دوست دارد با کسی از ته قلب حدیث نفس کند! و گاهی انسان دوست دارد سیر گریه کند؛ اما قساوت قلب امانش نمی‌دهد ..."
بخشی از کتاب حرمان حور
دست نوشته شهید احمدرضا احدی

۷ مطلب با موضوع «دل نوشت» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۷ ب.ظ

در انتظار هلالش

پرنده و هلال ماه

ای ماه پشت خمیده
چراغ خانه ی من می شوی؟
بر دل ویرانه ی من می تابی؟
در این دل تاریک
کورسوی ماهتاب هم غنیمت است
...
۰ نظر ۲۲ مهر ۹۳ ، ۱۸:۳۷
یه بنده خدا
يكشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۱ ب.ظ

ترسم که به جایی نرسم این رمضان هم

سیراب از باران رحمت


بسم الله الرحمن الرحیم

وَ أَرْسَلْنَا اَلرِّیٰاحَ لَوٰاقِحَ فَأَنْزَلْنٰا مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَأَسْقَیْنٰاکُمُوهُ وَ مٰا أَنْتُمْ لَهُ بِخٰازِنِینَ ﴿۲۲ حجر﴾

و بادها را بارورکننده فرستادیم و از آسمان آبى نازل کردیم، پس شما را بدان سیراب نمودیم، در حالی که شما ذخیره کننده‌ی آن نبودید.

۰ نظر ۲۲ تیر ۹۳ ، ۲۰:۰۱
یه بنده خدا
پنجشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۳، ۰۹:۳۸ ق.ظ

قطعه 44

شهید گمنام قطعه 44


هو الشاهد


من سربلند و پرچمم

                     قد می کشد در باد
در تاب و تب
                 آزادی و میلاد...
من می روم تا اوج
    من می روم از یاد...


اینجا قطعه 44 است. وماادراک ما قطعه 44!!!

همه چیز از یک مستند کوتاه شروع شد. مستند کوتاه "قطعه 44" کاری از مرکز مستند سفیر (می‌توانید این مستند را از "اینجا" دانلود کنید)...

و الان حدود دو سال است که دوستان تازه‌ای پیدا کردم. که در سختی‌ها به من کمک می‌کنند و دستم را می‌گیرند.

چند وقت است که به دوستانم سر نزده‌ام. دلم برایشان تنگ شده ...

۰ نظر ۰۱ خرداد ۹۳ ، ۰۹:۳۸
یه بنده خدا
جمعه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۰:۳۴ ق.ظ

جمعه و امید ظهور

هو النور

نمی دانم چرا هر جمعه که می‌آید امیدمان به نیامدن آقا و مولایمان بیشتر از امیدمان به نیامدن ایشان است. انگار بیشتر منتظر آمدن غروب دلگیر جمعه ایم تا آمدن آقا و باز شدن دریچه چشممان به آن چهره دلگشا ...

نمی دانم چرا ...

شاید به نیامدنشان عادت کردیم ...


متی ننتفع من عذب مائک فقد طال الصدی

کی از آب گوارای وجودت بهرمند می‌شویم که تشنگی به درازا کشید...

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۰:۳۴
یه بنده خدا
پنجشنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۹ ق.ظ

اجازه خدا

هو الحکیم

بعضی وقت‌ها حس می کنم که خدا برای گرفتن بعضی نعمت ها از آدم اجازه می‌گیرد.
انگار مرتب به دلت سر می‌زند و از تو می‌پرسد اگر فلان نعمت را بگیرم می‌توانی ...؟ و هر بار تو جواب نه می‌دهی اما خدا باز می‌پرسد و می‌پرسد و می‌پرسد ...
آن قدر می‌پرسد تا جوابت بله باشد. همین بله پایان یکی از امتحان‌های خداست یعنی امتحان داشتن آن نعمت و آغاز امتحان دیگری که فقدان آن نعمت است.
شنیدم خدا قبل شهادت اول از شهید بله را می‌گیرد.
الان انگار همان شرایط پیش آمده ولی نمی‌خواهم بله را بگویم. هرچند وقتی به خواستگاری خدا بله می‌گویی از قشنگ‌ترین لحظه‌هاست؛ اما ... اما می خواهم بگویم خدایا من هنوز نمی توانم ...

۲ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۱۹
یه بنده خدا
دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۲ ب.ظ

السلام علیک یا اخت ولی الله

حرم حضرت معصومه سلام الله علیها


هو العلیم

مدت زیادی‌ست که دلم هوای حرم امام رئوف کرده‌ است. بیشتر از یک سال است که زیارت ایشان بی نصیب بوده‌ام.

این جمعه بعد از مدت‌ها به زیارت حرم حضرت معصومه (س) رفتیم. در حرم حضرت معصومه (س) دلم شکست. از خواهر طلب زیارت برادر کردم، آن هم در همین ماه رجب.

هنوز چند روز نگذشته اسباب سفر امام هشتم در حال جور شدن است و در اواخر ماه رجب ان شاءالله راهی مشهد خواهیم بود.

خواهر و برادر یکی از دیگری مهربان‌ترند.


۰ نظر ۱۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۲:۲۲
یه بنده خدا
يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۳ ق.ظ

اول دفتر به نام ایزد دانا



هو الاول و الاخر

به نام حقیقت نگار وجود و عدم

گاهی وقت‌ها دل آدم می‌گیرد. هم صحبتی می خواهد. گاهی حرف‍‎هایی برای گفتن هست و گوش شنیدنی نیست. برای نسل ما که عادت کردیم بیشتر در رایانه بنویسیم تا در دفتر شاید وبلاگ بهترین جایی هست که می توانیم خاطرات و دغدغه هایمان را ثبت کنیم.



۰ نظر ۱۴ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۲۳
یه بنده خدا